Wednesday, 24 September 2008

*یک کلام عاشقانه

قطعه "کلام عاشقانه" را به عنوان هدیه شاخه گلی... برای توسرودم... " مهر"

از این خاک سرد بر خواهم خاست

...

حریر بالهایت را به عاریت خواهم خواست

در امتداد رنگین کمان پرخواهم کشید

به سرزمین مه آلوده رویا ها

برای خورشید دست تکان خواهم داد

و برای فرشتگان همسفر خواهم گفت

قصه پروانه ای را که عاشق بود ، عاشق عاشق

اما سرگردان دل بود

که نمیدانست در کدامین شب

درکدامین پیچ جاده گرد آلوده

در راه کدامین سرزمین دور

پای کدامین تکدرخت خمیده

فراموش مانده است

* * *

در آنسوی رنگین کمان خیال

از شهر زمرد ، برگ سبزی از بوته ریحان

از شهر یاقوت ، یک مشت نار دانه سرخ

از شهر الماس ، یک ستاره کوچک شاد

به ارمغان خواهم آورد

* * *

برگ ریحان را زینت گیسوانت خواهم کرد

گردنبندی از یک مشت ناردانه سرخ برایت خواهم ساخت

و ستاره کوچک شاد را همچون مرواریدی درخشان

در صدفی از قلب افسرده ام بر سینه ات خواهم آویخت

* * *

برگ ریحان از آن تو

ناردانه از آن تو

قلب تپنده از درخشش ستاره کوچک شاد از آن تو

و

یک کلام عاشقانه مال من

... ... ...

No comments: