Tuesday, 20 May 2008

* امید

تو باید این را گفته باشی، "ما را خطائی هست"

بدینگونه

تو میخواهی خود را از ما جدا کنی

تو باید گفته باشی "اگر چشم آزارم دهد،

بیرونش میآورم"

بدینگونه تو میخواستی اثبات کنی

که خود را چنان به ما پیوستی که میدانی

که انسانی

پیوسته میداند

خویشتن را

با چشم خویش

این بسی نیکوست، ای رفیق!

امّا بگذار که ما نیز خاطر نشان کنیم

که در این تصویر، انسان مائیم

و تو تنها، همان چشمی.

تو میگوئی: "مدتی دراز امیدوار بودم، دیگر نمیتوانم

امیدوار باشم"

به چه چیز امید بسته بودی؟

به اینکه جنگ آسان است؟

این سخنی مقبول نیست.

روزگار ما از آنچه می انگاشتی بدتر است.

به چه چیزامید بسته اید؟

به اینکه گرگان به سخنان شما گوش بسپارند؟

آزمندان

به شما چیزی ببخشند؟

گرگ ها بجای دریدنتان به شما غذائی بدهند؟

و ببرهای درنده

به مهربانی از شما دعوت کنند

که دندانهایشان را بکشید؟

به این امید بسته اید؟

رفیق همیشگی تو علی

No comments: